یک فنجان اسپرسوی شیرین

بفرمایید قهوه...

چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۵۷ ق.ظ
احساس غریبگی می کنم با این در و دیوار جدید. انگار کن تو را از خانه ات بیرون کرده باشند و قصری را پیشکش ات کنند... دل ات پر می کشد برای گوشه گوشه خاطره های خانه ی نقلی خودت... 
از کافه ی دوست داشتنی و زیبایم نقل مکان کردم به اینجا... صفحه اش را که باز  می کنم دست و دلم می لرزد... دلم کافه ای را می خواهد که سر بر دیوارش بارها بارِ دلم را سبک کرده ام... دلم کافه ای را می خواهد که صدای خنده های از ته دل ام در آن طنین انداخته...
دلم کافه ی کوچک ام را می خواهد که پارسال, همین وقت ها به "تو" هدیه شد... من شدم "میس کافه" و تو "همان مشتری همیشگی"... قدم های پر نورت را روی چشمان من گذاشتی و آمدی و کافه ام پر شد از بوی چوب تازه و عود و صدای بال فرشته ها...
حالا منم و این اثاث کشی اجباری...
منم و این محله ی غریبه... اینجا که هنوز در و دیوارش برایم ناآشناست... ولی می دانم می توانم دوستش داشته باشم...
دستی به سر و گوش اش می کشم و دوباره می شوم همان میس کافه که فنجان فنجان اسپرسوی شیرین سرو می کرد...

+ فال ته فنجان: کافه ی دوست داشتنی قبلی -> کلیک
+ مولانوشت: آقای مهربانم... چیزی به تولد نورانی تان باقی نمانده... چه روزهای پر برکتی... دست هایمان را رها نکنید... هر چقدر ما بی معرفتیم, شما نماد وفا و معرفتید... 
+ بانوانه: دلهره ی پاک شدن آرشیوی که پر است از خاطرات و لحظه های ناب یک سال گذشته, این روزها رهایم نمی کند. این روزها بیشتر از هر چیزی از دست بلاگفا و مسببان این اتفاق عصبانی ام... 

  • miss cafe

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی